یعنی پس می شود یک هیئتی کاملاً انگلیسی، دقیقاً مطابق با خواست انگلیس برپا بشه ، وبیاد برنجش هم بده، غذاش را هم بده با چند تا واسطه خرج دهه را هم بدهد.
جا به جا شدن ارزش با غیر ارزش چند نکته من به ذهنم رسید که دوستان بهش توجه داشته باشند،قطعاً می توانند نهایت بهره برداری از فرصت هاشون بکنند.
از تهدیداتش اجتناب کنند وبراش برنامه داشته باشند. یکی از اتفاقاتی که در این جند سال اخیرمخصوصاً خیلی پُر رنگتر شده ودوستان کم وبیش در جریان هستند در بحث هیئت ، یک جورایی در بعضی از ابعاد جابجا شدن ارزشها با ضد ارزش هاست.
بعضی جاها ضد ارزش، ارزش شده. من یادم است بعضی از شبهات را مطرح می کنند اما با یک رنگ ولعاب بسیار خوب و جوان پسند که کم وبیش دوستان در جریان هستند وبعضاً دیده شده که خیلی دوستان هم توجیه نیستند، که دقیقاً نمی دانند که چطور جواب بدند.
یکی از مسائلی که در این چند سال اخیر مطرح شد واز بعضی اشخاصی که ما انتظارش را نداشتیم وشنیدیم تغییر رویکرد دوستان در هیئت بوده وسرزنش دوستان که آقا هیئت شما مثلاً فقط به عزاداری نمی پردازه وسیاسی شده وبعضی جاها با یک لحن بسیار معنوی به زَم خودشون خیلی عرفانی وعمیق بیان می کنند که: «مجلس امام حسین (علیه السلام) را قاطی با جیزهای دیگر نکنیم .بگذارید اون صلابت خودش را داشته باشه، فط عزاداری امام حسین (علیه السلام) باشه. قاطی چیزهای دیگه نکنید، خرابش نکنید، از این الفاظ این چنانی که ظاهرش هم یک جوری بوی تطهیر مجلس میاد ویک جوری جا می اندازند که ما دلمون خیلی می سوزه برای امام حسین (علیه السلام). جلسات امام حسین (علیه السلام) باید همون صلابت خودش را،زیبایی خودش راداشته باشه ، پیرایه هایی که موجب خراب شدن مجلس میشه را دور کنید از مجلس.»
از ا ین شعارهای این چنانی . اگر فرصت بود و می شددقیقاً بازکرد این مطلب را که جاداره در این زمینه دوستان أهل قلم، وأهل فکر تأمل کنند وقلم بزنند وجواب بدند، در نشریه،درسایت، رسانه های دیگه.
ألآن وقت پرداختن عمیق به این موضوع نیست، اما اگر دقیقاً بیاییم وبررسی کنیم ، چه در لایه های رویی این تفکر وچه در لاله های زیرینش به راحتی حلقه های تفکر انجمن حجتیه را می توانیم ببینیم.
همان بحث جدایی دین از سیاست که مرحوم مدرس فرمودند:«سیاست ما عین دیانت ماست.» همین دقالب هیئت حالا مطرح شده.
مجموعه های دیگه هم بارنگ ولعاب خاص خودش مطرح میشه. عملاً این رویه به جایی ختم خواهد شد که در سالیان گذشته ، تأثیراتش رادیدیم.یک مقدار دورتر هم بریم قشنگ می توانیم بهش برسیم. بدون هیچ زحمتی وبا یک تحقیق خیلی مختصر.
در همین قرن اخیرما با منابع بسیار متغن ومسلّم که ألآن هست، جای خیلی دوری نمی خوایم بریم اینها را شما یک بررسی بکنید، من توصیه می کنم به دوستان که در این زمینه خیلی کار کنند، می بینید که انگلیس چه سرمایه گذاری در این موضوع کرده.
یک نمونه اش را من عرض می کنم ودر سندهای دولت انگلیس موجود است که در زمانی که به ایران حمله حمله کرده بود در بوشهر،حتماً نوجوانترها سریال «دلیران تنگستان» را یادشون است در اون مقطع، ما دیدیم جوان ها گروه گروه دارند هجوم می آرند که با انگلیس بجنگند ویک جوری بسیج ألآن ما بایک رنگ ولعاب دیگه در همین زمان.فکر کردیم که چکار کنیم که اینها نیاند واینجوری هجوم نیارند بصورت داوطلبانه ومردمی برعلیه ما بجنگند.فکر تأسیس وتقویت خیلی از هیئت ها به ذهن ما رسید. اسنادش هم هست. که یک سری هیئت را ما اونجا پایه ریزی کردیم وتقویت کردیم که جوانها نیاند وبا ما ها نجنگند ود رمیدان مواجهه با ما قرار نگیرند.
یعنی پس می شود یک هیئتی کاملاً انگلیسی، دقیقاً مطابق با خواست انگلیس برپا بشه ، وبیاد برنجش هم بده، غذاش را هم بده با چند تا واسطه خرج دهه را هم بدهد.
این جوان نیاد با انگلیس بجنگد. در این چند ساله گذشته ما هم یک خرده اونهایی که سنشون به 30 یا 35 سال می رسند، حتماً یادشون هست من خوب یادم هست بعضی از هیئتی ها که قمه زدنشون ترک نمی شد، شور و حال جلساتشون زبان زد بود، هشت سال دفاع مقدس یک روز جبهه نرفتند اصلاً إنگار از یک امام حسین (علیه السلام) دیگه دم می زدند.به قول بزرگی که می گفت: آدم یک مقدار تأمل که می کنه وعمق نگاه می کنه و اون رهنمود های أهلبیت (علیهم السلام) را مرور میکنه ، احساس میکنه از امام حسین (علیه السلام) ساخته اونها با امام حسین (علیه السلام) ما یک امام حسین فاصله است. اصلا یک چیز دیگه است. در این دام نیفتیم...
شهدا مصداق عینی شجاعت، ایثار و ادب امام حسین (علیه السلام) أخیراً
یه جایی به خود من خرده می گرفتند که چرا اینقدر از شهدا می گید، مگه
شهدای کربلا نیستند؟! مگر کم داریم حادثه کربلا، مگر داشته های ما اونجا کم
است.خیلی هم خشکل این شعار را مطرح می کنند، خیلی دلسوزانه ، که چرا این
قدراز شهدا می گید. من فکر می کنم برای اولین بار در عمرم یک دفعه این جواب
تو ذهنم اومد. وعرض کردم: که من از امام حسین (علیه السلام) ، از شجاعتش
می گم، از ادبش می گم، از ایثارش می گم، از جوانمردیش می گم،از تعصب دینی
ابالفضل العباس علیه السلام می گم، از وفاش می گم.
یک مصداق عینی میخام الآن برای نوجوانِ،، بگم اون
چیزی که ۱۴۰۰ سال پیش این همه راجع بهش گفتم، اگر مصداق عینیش را میخوای
ألگو قرار بدی به این شهیدها نگاه کن.
بیا زندگیش را مرور کن.دقیقاً در همان راستا.چیزی اصلاً غیر از این
نیست. من بعضی از جملاتی که شهدا دارند در راستای منویات حضرت امام، نائب
امام زمان (أرواحنا فداه) ، وایشان هم در راستای کلام معصوم (علیه السلام) ،
دقیقاً اون بیان را دارند ودر یک راستا. همون تعصبات، همون خواسته
ها. چیزی غیر از اون نیست، چطور باید معرفی کنیم این ألگو را به اون جوان ،
این همه راجع به امام حسین (علیه السلام) صحبت می کنیم، این همه راجع به
فضایلش ، مکارمش ، مطالبی که داره کربلــا ، ودرس آموزی که داره، این همه
که ما گفتیم ، میخوایم مثال عینیش را ببینیم ، به این شهیدها نگاه کنیم.
در این زمونه که خیلی ها حرف می زنندوخیلی ها حرف زدند ، اینها مردانه ایستادند تا عمل کنند نه حرف بزنند...