چکیده :
خیلی چیزها باید جمع شوند تا مجلسی که ما برای عزاداری سید و سالاز شهیدان
برگزار کردیم، مناسب حال و در شأن این بزرگان باشد. از نیت و هدف خالص
گرفته تا مکان و زمان مناسب. از سخنران و منبری عالم گرفته تا مداح و
روضه خوان اهل دل. از شعر زیبا و پرمحتوا گرفته تا شور سینه زنی و عزاداری.
که جمع کردن همه ی این ها هنر می خواهد و برگزاری چنین مجلسی قطعاً هنرمندی. که پرداختن به فرصتی بیش از صفحات یک مقاله می طلبد.
اما هر مجلس عزایی سه ظلعی دارد که به هم پیوسته و در هم بافته اند؛ مداح و
مداحی و مستمع. و اگر بخواهیم این مجلس که مطمئناً از اصیل ترین هنر های
اسلامی ست، تاثیر خود را بگذارد باید به شرایط هر کدام از این اضلاع توجه
کنیم.
این مقاله می کوشد که در حد خود به اصلی ترین ویژگی های این سه ظلع بپردازد و آن ها را تبیین کند.
کلید واژه :
مداح ، مداحی ، عزاداری ، هنر ، هنر اسلامی ، هنر مداحی ، هنر عزاداری ،
عاشورا ، محرم ، امام حسین(ع) ، سید الشهداء ، روضه ، دیدگاه مقام معظم
رهبری آیت الله خامنه ای به مداحی ، ویژگی های یک مداح خوب ، ویژگی های یک
مجلس عزاداری خوب
مقدمه :
a : هنر راهی ست برای رسیدنِ مخاطب به درکی از مفهوم مدِ نظر ما. راهی برای
درک هر چه به تر او و برداشتی هر چه زیباتر او از غایت مد نظر هنرمند.
b : و مداح هنرمند است و غایتِ هنرش حضور. حضور در محضر اهل بیت، علیهم السلام.
c : اهل مداحی هم سهیم است که هنر مداحی، هنری ست دو جانبه. هم صدای خوش
می خواهد و هم گوش شنوا. هم دل می خواهد و هم اهل دل. هم روضه می خواهد و
هم گریه. یک کلام هم هنرمند می خواهد و هم هنردوست.
a2+b2=c2 : هنر و هنرمند و مخاطب ش برای خود باید هایی دارند و لابد
نباید هایی. این سه ضلع باید دست به دست هم بدهند و دل در گرو اهلش، که
اثری هنری - دینی خلق شود.
و این آخری ، اول حرف ماست.
بعضی ها می گویند هنر دو نوع است؛ دینی و غیر دینی. عده ای هم می گویند؛
نه، فقط هنری که در چهارچوب دین می گنجد، هنر است و هر به اصطلاح هنری که
در چهار چوب دین نگنجد، از ریشه و اساس هنر نیست و فقط یک نام گذاری اشتباه
است.
مداحی شاید بارزترین و شایع ترین نمودِ هنر دینی باشد. می گوییم هنر دینی و
فارغ از آنییم که حرف دسته ی اول درست است یا اعتقاد دسته ی دوم.
و هنر دینی غیر از تمام قواعد و اصولِ مخصوص هنرها، بایسته های مخصوص خود
را در حیطه ی دین و ظوابطش دارد. گوشه کنار احادیث مان و لابه لای حرف های
بزرگان و ریش سفید های مان پر است از این قواعدِ ریز و درشت. بیایید و
بنشینیم پای حرف های شان.
ضلع اول : هنر
* شرط اول ، شعر خوب :
مایه ی اصلی مداحی شعر آن است. همین است که رهبرمان در جایی می گویند: «
شرط اولش این است که شعر خوب باشد. در مورد شعر سخت گیری کنید.»1 توی شعر
خیلی چیزها را می توان گنجاند. اما بایدی هایش، زندگی اهل بیت و
حرف های شان و رویدادهای زندگی شان است و از همه مهم تر مرام شان است که
باید در شعر گنجانده شود. جای گاه شعری که در عظمت اهل بیت باشد، محفوظ،
ولی چیزی که خودشان از ما خواسته اند شعری است که ظلم ستیزی و مظلومیت و
غربت اهل بیت را در بگیرد. زندگی اهل بیت پر است از ظلم ستیزی و رهبری بر
ضد ظلم و رهنمود بر این که با دوستان چگونه باشید و با دشمنان چه طور. توی
جامعه ی امروزی باید دنبال هم چنین شعری بود حتی اگر متاسفانه خریدار کم
داشته باشد.
* آهنگ خاص ، شیوه ی خاص :
« هر آهنگ و آوازی به درد شما نمی خورد. آهنگ و آواز خاصی به درد شما
می خورد آن هم به شیوه ی بیان خاص مداحی. اگر این کار مهم نبود من در بیان
این جزییات معطل نمی شدم.»2
شاید خیلی قدمت نداشته باشد. حتی سن من و تو هم قد می دهد. قدیم ترها
آهنگ ها و سبک ها محدود بود. اما این روزها هر مدلش را که بخواهی موجود
داریم. نمومه هایش را شاید زیاد دیده باشی و شاید زیاد شنیده باشی. هم راه
با هزار جور نقد و نظر و توجیه و استدلال. اما حقیقت همین است که رهبر مان
می گوید. هر آهنگ و آوازی به درد نمی خورد.
حرف این نیست که سبک جدید نشود و آهنگ به روز. نه! که اصلاً اگر هنری، هنرِ
انطباق خودش را با زمانه اش نداشته باشد محکوم به فناست. حرف این است که
هر کاری اصولی دارد و هر هنری حدود و اضافه کن به این ها شأن مداحی را که
نباید با هر از راه رسیده ای بیالاید.
* دیگر روضه ی دروغ نخوانید !
باید یکی از این دو را انتخاب کرد؛ یا این که با حتی یک کلمه دروغ، مجلسی
را سرتا پا اشک و فریاد کرد یا این که مقتل را راست و مستند خواند و حتی به
قیمت این که یک قطره اشک هم از چشم کسی سرازیر نشود. و هر دو راهی ای، یک
امتحان است.
از مردی می گویند که در خواب حضرت اباعبدالله علیه السلام را دید. مرد
دیده بود که نسبت به حضرت بیادبی و درشتی کرده. سراسیمه شد و صبح نشده رفت
پیش یکی از بزرگان شهر و سیر تا پیاز جریان را گفت. جوابش چند کلمه بیش تر
نبود. شما روضهخوان هستید ؟ مرد گفت : بله ، دیگر روضه ی دروغ نخوانید.
روضه ای که با تاریخ و مقاتل معتبر و مشهور، هم راه نباشد، هم نشین وقایع
مجعول و بیپایه می شود. خیلی وقت ها به بهانه ی «زبان حال» گفتن، چیزهایی
گفته می شود که وسیله ی وهن و کسر شأن حضرات ائمه، علیهمالسلام، می شود.
« ما که دل مان برای این بزرگ وارها می تپد، مبادا وسیله ی بشویم برای
انتقال معارف غلط. نگاه کنید به کتاب های روایات. ببینید ائمه،
علیهم اسلام، چه قدر مذمت کرده اند از کسانی که به نام دوستی آن ها، مطالب
غلط را از قول آن ها نقل می کنند. روایات زیادی دارد. تن آدم می لرزد.»3
کلام آنان و نحوه ی برخورد و سلوک شان در هنگام مصیبت، اضطرار، غم، خشم،
شادی و هر حال دیگری بسیار بسیار ظریفتر و دقیقتر از آن است که ما و
امثال ما بتوانیم در چهارچوب زبان حال به جای آن بزرگواران حرفی بزنیم. چون
در هر صورت زبان حال نیز اثر خود را در ذهن شنونده میگذارد و حتی اگر
بداند این ها واقعیات و مسلّمات تاریخی نیست و ساخته ی ذهن ماست.
و همین است که ابعاد حماسیِ شخصیتیِ مانند حضرت زینب، سلامالله علیها،
کمکم از روضهها و مراثی حذف میشود؛ زیرا زبان حال، هرگز نمی فهمد و درک
نمی کند که چه گونه میتوان در عین زن بودن و سر تا پا عاطفه بودن، چه طور
میتوان در عین مصیبت کشیدن و در زنجیر دشمن اسیر شدن، باز این همه بزرگ و
حماسی و عزیزالنفس بود.
ضلع دوم : هنرمند
* بهترین نماینده
رطب خورده ای که منع رطب می کند، شده است حکایت بعضی از ما. از اخلاق و منش
و اسم و رسم ائمه، علیهمالسلام، می گوییم ولی تلاش نمی کنیم برای شبیه
شدن. تاثیرات منفی یک رفتار اشتباه در یک مداح به مراتب بیش تر از دیگران
است چرا که مردم، مداح را نماینده و تابلو دست گاه سید الشهدا می دانند.
توقع مردم از این قشر توقع دیگری است. یک برخورد نامناسب ممکن است پای
جوانی را لااقل تا مدت ها از مجالس وعظ و روضه مان کوتاه کند، که این به
خودی خود چیز کوچکی نیست و یک برخورد مناسب جوانی را پای ثابت این مجالس
کند که این هم به خودی خود کار بزرگی ست. یادمان باشد عزیزترین نوکران در
آستان حضرت اباعبدالله، علیهالسلام، متواضعترین، مهربانترین،
باتقواترین و بااخلاصترین نوکران هستند نه خوشصداترین و پرجوش و
خروشترین و معروفترین.
* توجه به مسایل روز
قرار بود عملیات بزرگی انجام شود. کارها جور نمی شد. فردا، فردا، فردا. شب
عملیات همیشه فردا بود و هیچ وقت نمی رسید. برای خیلی ها دل و دماغی نمانده
بود. بعضی ها می خواستند جبهه را ترک کنند. همه چیز داشت به هم می ریخت تا
یکی از مداحان شعری خواند. از بلندگوها پخش شد. و دوباره عزم نبرد و شور
شهادت بر همه ی جبهه ها حاکم شد.
یک مداح با هنرش کاری کرد که خیلی ها نمی توانستند انجام دهند. « شعرایی که
شما اسم های شان را شنیده اید؛ مثل فرزدق، کمیت و دیگران، این ها سلمان
زمان خودشان نبوده اند. نه معرفت شان به قدر معرفت زراره و محمد بن مسلم و
امثال این ها بود، نه فعالیت شان در محیط اهل بیت زیاد بود. اما شما
می بینید امام از این ها تجلیلی می کند که از خیلی از اصحاب بزرگ وار
خودشان نمی کند. چرا؟ به خاطر تبیین. چون این ها در یک جا حرفی زدند و
نکته ای را روشن کردند که مثل خورشیدی بر ذهن ها و دل ها تابیده و حقیقتی
را برای کردن روشن کرده است.»4
ترویج و اشاعه دین فردگرایانه هم یکی از آفات بعضی از محافل دینی ماست.
بیتوجهی نسبت به مسایلی مانند فقر، فساد، فقدان عدالت اجتماعی، تبعیض و در
بعضی مجالس مذهبی، آفتی است که در صورت بیتوجهی، نوع دینورزی جوانان را
کاملاً دچار تحریف خواهد کرد و جوانان هیأتی را به سوی صوفیگری و
عزلتگزینی کشیده خواهند شد. در زمان جنگ مملکت ما نیاز به رزمنده پرشور و
عاشق داشت. هیأت های آن روز نیاز آن روز را به درستی درک کردند و از همین
مساجد و هیأت ها و روضهها بود که بسیجیان عازم جبهه میشدند. امروز هم ما
جبهه های خودمان را داریم و به رزمنده های امروزی نیاز داریم.
* ارتباط با عالمان دینی
مهم ارتباط با علماء است. ارتباط با متخصصان دین، کسی که راه را از چاه
بشناسد. هر چه ارتباط بیش تر، خطر سقوط کم تر. فرقی ندارد مداح باشی یا
مستمع. بیسواد باشی و یا روشن فکر. همه در معرض سقوط اند و فرقی بین شان
نیست. اگر چه مداح که باشی چون تاثیرت بیش تر است خطرت هم بیش تر است.
عالم و روشن گر که نباشد پای انواع و اقسام بدعت ها و تحریف ها در مجالس
دینی مان باز می شود. امام حسین منهای تقوا، امام حسین منهای انجام وظایف
اجتماعی و در یک کلام امام حسین منهای دین، نتیجه ی همین جدایی ست.
گاهی هم این که علاقه ی ما جوانان به مداحان است که باعث شده تا مداحان خود
را در جایگاه وعظ و افتاء و دست گیری از خلق ببینند. بعضی از مداحان
امروز، هم منبریاند هم خطیب، هم استاد اخلاق و سیر و سلوک، هم مرجع تقلید،
هم کارشناس و تحلیلگر مسایل سیاسی و اقتصادی و علمی و نظامی و هم سر آخر،
روضهخوان! و البته اگر صلاحیتش را داشتند چه خوب می شد اما چه کنیم که هر
کسی را بهر کاری ساختند.
ضلع سوم : هنر دوست
من و تو ضلع سوم این معادله ایم. شاید بگویی به من و تو چه؟ من کجای کارم
تو کجای معادله ای. اما این را بدان که تاثیر ضلع ما اگر بیش تر از دو ظلع
اول نباشد مطمئن باش کم تر نیست. زمان انقلاب، تظاهرات و شعارها و مرگ بر
آمریکا گفتن ها موثر بود بر شاعری که شعر می گفت، بر خطیبی که خطبه ایراد
می کرد و بر مداحی که روضه می خواند. این مردم بودند که ذائقه ها را
می ساختند و مسیرها را تعیین می کردند. و مردم یعنی من و تو.
من باید هر چیزی را که می گویند و می خوانند با مبانی دین و با گفته های
اهالی دین بسنجم و خوب و بدش را از هم جدا کنم. درهم شاید ارزان تر باشد
اما چند تا پوسیده هم لابد می رود توی ظرفت.
تو باید هر جایی نروی و هم راه هر گروه و کار و شعری نشوی. انتخاب مجلسی
خوب و مناسب، شاید کمی سخت باشد اما خوبی اش این است که شریک هر بدعت و
اشتباهی نمی شوی.
ما باید به احسن لطایف امر به معروف کنیم و نهی از منکر، حتی اگر سخت باشد اما.
پی نوشت ها :
1- در وادی محبت، مجموعه بیانات مقام معظم رهبری به
مناسبت میلاد حضرت زهرا(س) درباره ی مداحی، از سال 68 تا سال 81، شرکت چاپ و
نشر بین الملل، ص 120
2- همان، ص 127
3- همان، ص 44
4- همان، ص 73
منابع :
1- در وادی محبت ، مجموعه بیانات مقام معظم رهبری به مناسبت میلاد حضرت
زهرا (س) درباره ی مداحی ، از سال 68 تا سال 81 ، شرکت چاپ و نشر بین الملل
2- رسانهی شیعه ، جامعهشناسی آیینهای سوگواری و هیأتهای مذهبی در ایران ، محسن حسام مظاهری ، شرکت چاپ و نشر بینالملل
3- نشریهی سوره ، تحریریهی چهارم ، شمارهی هفتم ، ویژهنامهی هنر دینی
4- نشریهی سوره ، تحریریهی چهارم ، شمارهی شانزدهم