مقدمه هیأتِ تراز انقلاب اسلامی، همان قلهای است که باید به سویش حرکت کرد. همان هیأتِ الگویی که گوشه گوشه و لحظه لحظهاش مورد رضایت امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد. هیأتی است که شایسته برپایی در حضور حضرتش باشد. هیأتی آماده حضور و ظهور... ترسیم بایستهها و شایستههای چنین هیأتی، هر چند سخت و دشوار مینماید؛ اما لازم است و ضروری... در فانوس، فانوس به دست گرفتهایم و میکوشیم تا شاید بتوانیم برخی از ابعاد مختلف هیأت تراز انقلاب اسلامی را روشن کنیم. یکی از ابعاد هیأت تراز، همان دغدغه همیشگی دوستان و همراهان انقلاب اسلامی است: که نسبت نهادهای دینی نظیر روحانیت، هیأت و مساجد با انقلاب اسلامی چیست؟ آیا انقلاب اسلامی که خود به نوعی برآمده از این پایگاهها و نهادهاست باید راه خود را برود و این نهادها هم مستقلاً مسیر خود را پیبگیرند؟ این سؤالها و دغدغههای مشابه آن هنوز جای مناسبی برای طرح و بحث نیافتهاند. یکی از عرصههای پیشروی فانوس پیگیری همین دغدغههاست. فانوس بنا نیست حرف آخر را در این مسائل بزند. کار فانوس اتفاقاً به میان آوردن حرف اول است. طرح بحث و موضوعی که میتواند -و البته باید- تضارب آرا و نقدهایی در پی خود داشته باشد که جای طرح همان نقدها و آسیبشناسیها هم همینجاست. دغدغههای این شماره از فانوس برآمده از هیأت فاطمیون و نشریه داخلی این هیأت «شبهای هیأت» است. معاونت تولیدات رسانهای جامعه ایمانی مشعر مشتاقانه آماده دریافت نظرات و انتقادهای پیرامون چهارمین فانوس و سایر تولیدات و محصولات است.
ضرورتِ شناختِ هیأت انقلابی
تعریفِ درستِ «هیأت انقلابی» چیست؟ مبنای مبحث هیأت تأثیرگذار و درونزا و متعالی چیست؟ پسوند «انقلابی» برای هیأت، کدام هیأتها را قید میزند؟ اصولاً چرا میبایست در فضای کلی هیأتهای مذهبی تقسیم بندی تحلیلی و صحیح صورت پذیرد؟
همه این پرسشها و چندین پرسش مطرح دیگر در باب هیأتهای مذهبی، ما را بر آن داشت تا در چند فصل به مفهوم شناسی «هیأت تراز انقلاب اسلامی» و آرمان بلند آن که برپایی تمدن نوین اسلامی است، بپردازیم.
گام اول، شناختِ ضرورتهای این بحث است. شاید بهترین نشان برای ضرورت طرح این بحث، این است که هیأتها در گذشته -به ویژه پس از دوران صفویه- در ایران، نمودِ یک حرکتِ مردمیِ برخاسته از عمقِ ایمانِ فردی به حساب میآمد. عنصرِ عاطفه به عنوان درونمایه اصلی همه شئون آن به حساب میآمد؛ و تا دهها سال در هیأتها خبری از عنصر حماسه و دمیدن حماسه به کالبد جامعه نبود. به همین جهت بود که حکومتهای طاغوتی و پادشاهی در کنار ظلم آشکار خویش، تعرضی به ساحت هیأتها و محافل مذهبی نمینمودند. تا اینکه رگههای روشنی از عنصر حماسه در سالهای ابتدایی حکومت پهلوی اول در برخی محافلِ هیأتی و روضهها به چشم خورد. در این زمان بود که تفکر استعماری و در صدر آن انگلستان خبیث بنای مبارزه و محدود ساختنِ هیأتها و محافل روضه سیدالشهدا g گذاشت و کار به جایی رسید که با سفاهت پهلوی اول توانستند برپایی علنی روضهها را تعطیل نمایند؛ اما این آتشِ زیرِ خاکستری بود که شعلهاش سالها بعد دودمان استکبار و نوچههای داخلیاش را بر باد داد.
سالها بعد نیز با ظهور انقلاب اسلامی و رشد و پویاییِ نظام اسلامی که خود به فرمایش امام عظیمالشأن از ثمرات روضه اباعبدالله(علیه السلام) بود، باز هم خط سیاهِ توطئه، موذیانه و بدون عقبه حکومتی داخلی، نقشه براندازی ساختار هیأتهای مذهبی را در پیش گرفت.
استکبار این بار به جای ممانعت از روضههای علنی، به تکثیر هیأتهای غیر انقلابی مبادرت ورزید و در راستای آن، حرکتِ «استحاله از درون» را سازماندهی کرد. به این مبحث در قسمتهای بعد خواهیم پرداخت. اما به لطف برکات روضه خوانیها و هوشیاری متمسکین واقعی به مصیبتها و روضههای حضرات آل الله (علیه السلام) این جریان طرفی چند نبست و نتیجه نداد؛ و باز این آتش شعلهور بود که نه تنها اسیر رخوت و سستی نشد، بلکه در وقایع مهم انقلاب -که از جمله آن میتوان به خروش انقلابی و حسینی ملت در نهم دی ماه ۱۳۸۸ اشاره کرد- شعلهاش بالاتر گرفت.
به این دو مرورِ کوتاه و اجمالی، در ضرورتِ طرحِ بحثِ پیشِرو اکتفا مینماییم؛ در یک جمله کوتاه میتوان گفت: «ضرورتِ وجود هیأت انقلابی و توجه به آن، ناشی از ضرورت اثبات تشکل حق و نفی تشکل باطل است.»
چیستی و تعریفِ هیأت انقلابی
شاید بتوان در بحث تعریفِ صحیح از هیأت انقلابی از روایت زیبای اهل بیت از لسان مبارک امام صادق (علیه السلام) بهره برد که فرمودند: «کونوا لنا زیناً و لا تکونوا علینا شیناً». با دقتی کوتاه در این روایت و روایاتِ مشابهِ آن، میتوان اینگونه دریافت نمود که هیأت نیز مانند افراد میبایست موجب زین و سربلندی حضرات معصومین (علیهم السلام) باشد و خدای ناکرده اسباب سرافکندگی ایشان را فراهم نیاورد.
همانطور که گذشت، هیأت انقلابی دارای یک روح کلی است که از باطن آن روحِ کلی میتوان به رسالتها، رویکردها، برنامهها و مأموریتهای خرد و کلانِ «هیأت تراز انقلاب اسلامی» پی برد.
به نظر نگارنده، روح کلی هیأت انقلابی، مفهوم شناسی صحیح از مبحث نیروسازی و جریانسازی است. هیأت انقلابی، محفلِ نیروسازی برای بدنه حرکتِ عظیم و پیشرو انقلاب اسلامی در سایه نظام اسلامی است. این هیأت، ساختار ساز جهت حکومت اسلامی و نیز تربیت شهروندانِ شایسته عصرِ تمدن اسلامی است.
همه اینها را میتوان در یک عبارتِ کوتاه خلاصه کرد و آن بحث عمیق و تأملبرانگیزِ «تربیت حماسی» است. در واقع هیأت را میتوان اینگونه معنا کرد: «هیأت یک قرارگاهِ بزرگ برای تربیت حماسیِ نسلهایِ انقلاب با توجه به اقتضای قشر و سن و... است».
از سوی دیگر، هیأتِ انقلابی محور جریانسازی در بستر نظام اسلامی، هدایتگر و شکل دهنده دولت اسلامی، ساختارساز برای حکومت اسلامی، و نیز پیشبرنده تفکرِ برپایی تمدن نوین اسلامی نیز هست. به واقع هیأتهای مذهبی نقشی محوری در حرکتآفرینی و شکلدهی به شور انقلابی و شعور اجتماعی دارند. نظیر آن را میتوان در دفاع مقدس و نیز عبور سربلندانه ملت و نظام از گردنههای صعبالعبور فتنهها مشاهده کرد.
برپایی و اثبات تشکل حق، و نفی تشکل باطل تنها با تربیت حماسی میسر است. تربیت حماسی که روی دیگر بحث «سبک زندگی دینی» و از پایههای اساسی آن به حساب میآید؛ درست در نقطه مقابل تفکرِ غرب و تربیتهای اومانیستی و سبک زندگی غربی قرار دارد. در تربیتِ حماسی موردِ نظرِ هیأتهای مذهبی، محور، خداوند و اولیای او -به ویژه شخصیت عظیم حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) - است؛ اما در تربیتِ پوچگرا، مادی و مبتذل غرب، «انسان» محور، ابزار و معیارِ حرکتها است؛ و اینجا درست نقطه مصاف بزرگ دو تفکر حق و باطل در جهان امروز است.
کیفیت و چگونگی هیأت انقلابی
پس از بررسیِ اجمالیِ ضرورتها و چیستیها میبایست به کیفیتِ تشکیل، هدایت و حرکت هیأتهای انقلابی پرداخت. این نقطه نیز نقطه تمایزِ بحث است که گاه از آن به تفاوت ممشای و روش یاد میشود. برخی اختلافات ظاهری در بدنه هیأتهای مذهبی نیز درست از همین موضع آغاز میشود. کیفیت و آداب هیأتداری مبحثی بسیار فنی و دقیق است که در این مجال کوتاه نمیتوان به همه ابعاد آن پرداخت و شاید اکتفا به ذکر چند نکته کوتاه سررشته بحث را ادامه بخشد.
هیأتها بر سه اصل اساسی استوارند که عبارت است از:
الف)مخاطب
ب)محتوا
ج)خادمین، مدیران و مجموعه اجرایی هیأت.
برنامه ریزی صحیح و هدفمند، بر اساسِ روحِ حاکم بر هیأتهای مذهبی -که قبلتر عرض شد همان تربیت حماسی و جریانسازی انقلابی است- برای هر سه بخش بسیار مهم و اساسی است.
مخاطبِ هیأت که در روایات و افواه حضرات آل الله (علیه السلام) یکی از اصولیترین و شریفترین ارکانند، در کجای این ماجرا قرار دارند؟ نقش هیأت انقلابی در قبال این بخش چیست؟
آنچه روشن است هیأت انقلابی میبایست برای خود، نسبت به مخاطبان خویش، علاوه بر حفظ حرمت و کرامت و خدمت به این بزرگواران؛ نقشِ تربیتی و هدایتی تعریف نماید. استفاده از سرچشمه لایزال معرفتِ حسینی و علوی و فاطمی، و پیوند آن با لایههای اساسیِ زندگی مردم و تأثیرگذاری بر فرآیندهای اجتماعی آنها، و در یک کلام ترویج «سبک زندگی حسینی و عاشورایی» چه در لایههای فردی و چه در لایههای اجتماعی، آن هم با توجه به روشِ تربیتیِ اصیلِ شیعی که ناظر بر «تربیت حماسی» است؛ از مأموریتهای اساسی هیأت است. استفاده از نیروهای تربیتیافته در این مکتب، و سازماندهی و جریانسازیِ مؤثر در راستای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی مأموریتِ دومِ هیأتهای انقلابی نسبت به مخاطبین خود است.
محتوای هیأت نیز به طریق اولی میبایست در خدمت همین آرمان و هدف قرار گیرد. منبر، وعظ و خطابه، ذکر و روضه، شعر، سرود، نوحه، نشریه و خیلی از مسائل دیگر، از مصادیق و قالبهای سنتی و نوینِ محتوای هیأت هستند. وجهِ تمایز هیأتِ منفعل و هیأتِ فعال در محتوای آن پیدا خواهد شد. چه میگوییم، چه میخوانیم، چه مینویسیم، چه نشان میدهیم، چه عرضه میکنیم و خیلی مسائل دیگر، از محورهای اصلی محتواسازیِ هیأتهای انقلابی برای مخاطبین است. پر واضح است که این همه میبایست در خدمت آرمان باشد.
نمیتوان منبر غیر انقلابی و رخوتانگیز داشت و تربیت حماسی را شکل داد. نمیتوان اشعار و اذکارِ غیر نافع و منحرف عرضه کرد و توقع جریانسازی داشت. در این مجمل نمیتوان به مثالها و مصادیق آن اشاره کرد. کافی است در میزان تأثیرگذاری هر یک از این بخشها، سری به بعضی هیأتها بزنیم تا حسابِ کار دستمان بیاید. ...از کوزه همان برون تراود که در اوست!
نقش خادمی نیز نقش مهمی است که باز پرداختن به آن نیازمند مجالی بسیط است. البته بازوی هدایتگر، شکلدهنده، و محورِ تربیت، تحول و جریانسازی همین قشر خواهند بود. پر واضح است که خادمی خود میبایست مسلط بر آرمان، محتوا و هدف باشد. این از مواردی است که کوزهگر نبایست خود از کوزه شکسته بنوشد. مقام، مقامِ سقایت است. خادم ساقی العطاشای هیأت انقلابی است. مینوشد و مینوشاند. باید در تبیینِ نقشِ مهم خادمی، و ضرورتِ سقایتِ ایشان به محتشم مراجعه کرد:
زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا
آسیبهای هیأت انقلابی
هیأت انقلابی -مانند همه تشکلهای حق- قطعاً به واسطه روح حق بودنش، به خودیِ خود، گاهی برخی آسیبهای غیر ذاتی را نیز متوجه خویش میبیند.
اما فرآیند عبور از آسیبها و چالشها نیز در خود هیأت انقلابی تعبیه شده است و آن خروش و پویایی انقلابی است. بیداری و بصیرت و مفاهمه دقیق از موقعیتها و مواقف است.
پرداختِ مو به موی این بحث نیز همانند مباحث قبل نیازمند مجال وسیعتر است اما آب دریا را اگر نتوان کشید، هم به قدر تشنگی باید چشید...
شتابزدگی، رخوت و سستی، فقر تقوای فردی و جمعی، تشکلناپذیری و تشکلگریزی، بیبرنامگی، ظاهرگرایی، تجمل، افراط و تفریط، بیهمتی و سستعنصری، عدم مسئولیتپذیری، روزمرگی، جذابیتهای کاذب، ریزشهای بیمورد، رویشهای نامطلوب، نداشتنِ نظامِ تربیتی، سیاستزدگی، تشکیل ساختارهای غیر ضروری، وابستگی اقتصادی و سازمانی به منابع و افراد کمتقوا و بیبصیرت، عدمِ قدرتِ ترمیمِ تشکیلاتی، فرد محوری و خودکامگی، بی اخلاقی در برخورد، جذب، ارتباط و تربیت مخاطب، سطحیگرایی، بیتوجهی به علم و اندیشه، و مصاحبت با علما، ولایتگریزی، نفاقِ پنهان، بیتقوایی در مناسبات و ارتباطات، بیسلیقگی در فرآیندها، عدم توجه به زیباییشناسی، انتقاد ناپذیری، احساساتِ بیمحاسبه، حماسه بیعاطفه، بیتوجهی به مناسبات فردی و خانوادگی در خادمین، عدمِ تعریف صحیح از خودی و غیر خودی، عدمِ شناخت عوام و خواص، و...
این موارد تنها بخشی از محورهای اصلی آسیب در هیأتهای انقلابی بود. به راستی که خط اساسی در هیأتهای انقلابی تقوا است.
چه تقوای فردی و چه تقوای جمعی و تشکیلاتی؛ و بهترین روش جهت شناخت این آسیبها نیز همان سه گام بزرگ اخلاقی است که در هر دو بخشِ فردی و جمعی میبایست توجه به آن داشت و آن عبارت است از: مشارطه و مراقبه و محاسبه؛ و صد البته باید همانندِ جنابِ حافظ گفت:
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش!
هیأت انقلابی و مهندسی فرهنگی
شناخت صحیح از میدان عملیات و تاکتیکها و تکنیکهای میدان خودی و دشمن، نقطه اساسی یک فرماندهی موفق است. اگر هر یک از هیأتهای انقلابی را مثابه یک گردان عملیات فرهنگی فرض کنیم، مقوله مهندسی فرهنگی بسیار مهم و اساسی به نظر میرسد. هندسه فرهنگی، همان ساختارِ پیشبرنده فعال در یک محورِ عملیاتِ فرهنگی است. تعریف اجمالیِ مهندسیِ فرهنگی، چینش و مدیریت عناصر فرهنگی است. علاوه بر ارکان ذاتی هیأت که پیشتر ذکر شد (مخاطب، محتوا، خادمین)، عناصرِ مهمِ دیگری در فضای هیأتهای انقلابی وجود دارد که «صنایع فرهنگی» نامیده میشود. تعریف عمومی و ساده صنایع فرهنگی بیشتر در بخشِ محتوا و ابزارهای پیشبرنده خادمین، در مواجهه با مخاطب بیان میگردد. زمانشناسی و مخاطب شناسی جزو الزامات مهندسی فرهنگی در هیأت انقلابی است. این امر که کدام برنامه و محتوا در کدام زمان و در مواجهه با کدام مخاطب مفیدتر است، از نکاتی است که توجه به آن از نان شب هم برای یک مجموعه فعال هیأتی واجبتر است.
مهندسی فرهنگی قدر مسلم ایجادِ ساختارِ غیر پویا و زائد نیست؛ بلکه ایجاد نظم و هارمونی در اجرای یک عملیات مؤثر است. داشتن یک کالک عملیاتی دقیق، محصولِ یک عملیات مقدماتیِ شناسایی و اطلاعاتی موشکافانه، و یک طراحی عملیاتی قدرتمند است. طراحی نقشه جامع، افق چشمانداز، سند راهبردی و منظومه فکری از لوازم مؤثر در مهندسی فرهنگی است. البته باید مراقب بود که پرداختن به اصول، موازی با حرکت اتفاق بیفتد و توقف، بزرگترین خطر در مسیرِ رشد و پویایی است.
هیأت انقلابی و شناخت صف بندی مقابل آن
شناخت صحیح از موقعیت و ادوات و استعداد نیرویی دشمن و نیز خدعهها، ترفندها، تاکتیکها و تکنیکهای عملیاتی دشمن، امری بسیار مهم و اساسی است. هیأت انگلیسی که در تیتر بحث استفاده شده است چیست؟ و چگونه میبایست با آن مقابله کرد.
همانطور که پیشتر عرض شد نقطه مقابل تشکل حق، صفبندیِ تشکل باطل است؛ و اصولاً اثبات تشکل حق، نفی تشکل باطل را به همراه دارد. این مصافِ بزرگِ تاریخِ خلقت است و عاشورا نتیجه صید شدن مردمِ آن دوران در دام نظام باطل میباشد. استعمال واژه انگلیسی در این عنوان به جهت سوء سابقه این تفکر استعماری است که همواره در مواجهه با قدرتهای مقابل خویش درصدد استحاله و فروپاشی از درونِ قدرتهای مقابل، مبادرت ورزیده است.
اما نقطه تماس و ارتباط تشکیلات و هیأتهای مذهبی با تفکر باطل و انحرافی کجاست؟ آیا ترکیبِ دو عنوانِ هیأت و انگلیسی، جمعِ دو نقیضِ ذاتی نیست؟ آیا میتوان خط روشنی از تمایز بین هیأتهای انگلیسی و انقلابی تعریف کرد؟
پاسخ به همه این پرسشها بسیار مهم و در عین حال مشخص است. هیأت یک ساختار اجتماعی دینی است. حال اگر از این ساختار رکن اجتماعش ناسالم شود و یا به نوعی متأثر ناپاکی گردد، رکن دینش را نیز به ابتذال خواهد کشاند.
در واقع بخشِ عمدهای از این بحث، به دو رکن اصلی هیأتها که محتوا و خادمین هستند، برمی گردد. اگر محتوا و خادمین، از یک مانیفست و آرمان ناسالم متأثر باشند؛ میتوانند چون زهری کشنده کالبد مخاطب را در برگرفته و روحِ او را آلوده سازند.
مخاطب با تمام توان، برای بهرهمندی از هیأت آمده است و این هیأت است که میتواند اسباب رشد و یا انحراف او را فراهم آورد.
شاخصهای هیأت انگلیسی
شاخصهای هیأت انگلیسی چیست؟
شاخص در پسوندها و تعریف صحیح آنها نهفته است: انقلابی و انگلیسی! شناخت اقتضائات هرکدام در رسیدن به تعریف واقعی بسیار مهم است.
در این مبحث، تیپولوژی و قشرشناسیِ فکری، محوریت دارد. به واقع نکته اساسی در این قسمت پرداخت عالمانه به موضوع هیأتِ سکولار و سکولاریسمِ هیأتی است.
جدایی سیاست انقلابی و دینی از فرآیندهای مذهبی؛ و این در تکمیل پازل سکولاریسم در اندیشه غرب که همان جدایی مذهبی و دین از فرآیندهای حکومتی و سیاسی میباشد تعریف میگردد.
اما تاکتیکها و تکنیکها کمی متفاوت است.
سکولاریزه کردنِ هیأتهای مذهبی با توجه به ظرافتهای دینیِ ذاتی در بطن هیأت، مستلزمِ دقتهای موذیانه خاص از سوی استکبار و استعمار بود؛ لذا بهانه اساسی لازم بود تا بتوان با آن به مقابله با این مقوله رفت.
همان استراتژی بر شاخه نشستن و بن شاخه بریدن.
مانند اینکه یک هیأت، عامدانه یا غافلانه، وارد یک جریانِ منحرف شده و با برخی معارفِ سطحی به جنگ با معرفتِ نابِ عاشورایی و روحِ حماسه حسینی برود.
در ادامه به برخی تاکتیکها و تکنیکهای دشمن بدون اشاره به سابقه و مصادیق خواهیم پرداخت:
1. استفاده از عنصرِ عاطفه در مقابل عنصر حماسه، پررنگ کردنِ احساسات در مقابل اندیشه، ترجیحِ تباکی بر بکا، و رجحانِ ظاهر مصیبت بر باطن مصیبت. در این مورد آنچه مورد تاخت و تاز دشمن قرار گرفت، سوء استفاده از اقامه عزا بر بزرگترین مصیبت عالم و جدا کردنِ اهدافِ حماسه حسینی از عاطفه سرشار و جاری در واقعه کربلا بود. گام اولی که سهلتر به نظر میرسید.
هر چند در این مسیر نقدهای مغلوطی هم انجام شد که بیشتر از جلوگیری به پیشبردِ آن کمک کرد. نقدهایی که «از آن طرف بام افتادن» بود و به کل داستان عاطفه را از حماسه و معرفت حسینی دور میکرد.
هر دو سو ناخواسته و یا خواسته در زمین دشمن بازی کرده بودند. پیراهن عثمانهایی که به خونخواهی آن دشمن به راحتی میتوانست جنگ جملهایی راه بیندازد.
2. استفاده از بحثِ کرامتِ ساحتِ اهل بیت (علیهم السلام) و طهارتِ آستانِ حسینی از ناپاکیها، و در مقابل، رجس دانستنِ سیاست، حکومت و انقلابیگری اجتماعی. این بخش که به نوعی عقبه و قدمت بیشتری از مورد اول دارد، برخاسته از یک جهل مرکب است.
اینکه «هیأت نباید سیاسی باشد» جملهای بود که بارها از هیأتهایی که به ظاهر از بخش اول هم متظاهرتر به تدین بودند شنیدهایم.
آیا به واقع هدفِ قیامِ حسینی را میتوان بدون تحلیلِ انقلابی کامل دانست؟ آیا اگر قیامِ حسینی، در میدانِ کربلا غالب میشد، حسین ابن علی (علیهم السلام) به کنجِ مسجد میرفت و سبحه بر کف میگرفت و با حکومت کاری نداشت!؟
اگر اینگونه بود که در ادامه واقعه میبایست زینب کبری (سلام الله علیها) مقنعه بر رخ میکشید و مستوری پیشه میکرد و کار به نظام ظالمانه حکومت یزیدیان نمیداشت. ابتر نگاهداشتنِ قیامِ حسینی در سایه چنین اندیشهای، تاکتیکِ ثانویه دشمن جهت القای شبهه در آینده نزدیک بود.
شبههای که بعدها با طرح چنین مسئلهای خودنمایی کرد: اگر حسین میدانست کشته میشود، کار او یک خودکشی نبود؟
3. تاکتیک سوم، ایجادِ برخی بدعتها در مناسک حسینی بود.
«قمهزنی» یکی از بزرگترین مصادیقِ این امر است. آیا شعورِ حسینی و عرفانِ عاشورایی چنین عملی را برمیتابد؟
و جالبتر آنکه دشمن در این بخش به خوبی توانسته است، با قدسی جلوه دادنِ همه مناسک ـ به بهانه اینکه انتقاد و رد هر یک از این موارد میتواند عقوبت داشته باشد ـ دقیقاً به نقطه هدف شلیک کند.
دشمن تلاش کرد تا عاشورای علامت و کتل و سنج و طبل و باند و آلات صوتی، جایگزینِ عاشورایِ حماسه کمالِ بشریت و معاشقه عارفانه تعبد محور گردد.
اینجاست که پای تظاهر و تفاخر به میدان باز میشود و هر که تیغة علامتش بیش، هیأتش بیشتر! تعظیمِ شعائر بازیچه انحرافات میشود و خرافات جای کرامات را میگیرد. ناگاه میبینی که محبینِ حسین در روزِ عاشورا به جای تدبر در قیام و اشکِ خالصانه بر امامِ شهید بر درختی که سمق سرخ میتراود دخیل بستهاند و عدهای دیگر نیز با دوربینِ تلفنِ همراهشان، تصویر آن را ضبط میکنند. عاشورای تماشاچیپرور، عزادار را از میانه خیابان و دسته عزا، به پیاده رو و اختلاط با نامحرم، جهت تماشای دستههای عزا میکشاند.
4. تاکتیک چهارم نیز ورود به هیأتداری با پولهای ناپاک بود.
تغذیه مالی و پشتیبانی و تربیت عناصر دستپرورده بخشی دیگر از پروژه سکولاریزه کردن هیأت است. مداحی که خوب بخواند اما از خوبیها نخواند، از چشم بگوید و ابرو، نه از بصیرت و معرفت و ادب؛ واعظی که خوب سخن بگوید نه اینکه سخن خوب بگوید، اشک بر امام بریزد و نفی ولایت فقیه بکند؛ هیأتی که هر شب ده هزار نفر را اطعام کند ولی به ده نفر معرفت نبخشد، این هیأتسازی، باد کردنِ بادکنکی است که به ناخنِ طفلی منهدم خواهد شد.
عاشورای بیحماسه عاطفی، عاشورای یک دهه در سال است. هیأتهایی که مخاطبینش نتوانند در عاشورایی دیگر به یاری حسینی دیگر بشتابند.
5. تاکتیک پنجم هیأتهای هم... و هم... است!
هم برای حسین سینه بزن، هم هرچه خواستی بکن. هیأتهایی که حسینِ دیگر را صدا میزنند. حسینِ تعبد را کنار گذاشتهاند. حسینِ نماز اول وقت، حسینِ حریت و آزادگی، حسینِ حافظ کرامت انسانی، حسینِ غمخوارِ عبودیتِ بشر، حسینِ خروج کرده بر اصلاح دین جدش، حسینِ کشتة حرامزادگی و حرامخواری و حرامنوشی، و به واقع حسینِ خدا را رها کردهاند و صنمی ساختهاند که عیششان را نفی نکند.
آیا زینب در فراق اینگونه حسینی سر بر چوبه محمل زد؟ در این بحث نوعی پلورالیزم و تکثرگرایی خزنده نیز به چشم میخورد. در حُسنِ رفتار غیر مسلمانان نسبت به حسین ابن علی (علیه السلام) و کرامات فراوان نسبت به ایشان شکی نیست؛ اما قلمداد کردنِ این محبت و رفتارِ غیر مسلمانان، به عنوان یکی از شواهد پلورالیزم و تکثرگرایی دینی؛ خطری بزرگ و گناهی نابخشودنی است.
6. اشاره به برخی تاکتیکهای دیگر خالی از وجه نیست: ورود موسیقیهای نامناسب به وادی فرهنگ حسینی، سبک سازیِ مبتذل در مداحی، استفاده ابزاری از تکنولوژی و رسانه، ترویج تجملگرایی در هیأتها، ایجاد نفاق و چنددستگی میان هیأتها، از سویی ترویجِ خرافات و از سوی دیگر سست کردنِ اعتقادات مردم با ردِ این خرافات، مهمانیها و محافل مختلط با عنوان سخیف حسین پارتی، ترویجِ پوشاک و آرایش عزا، ترویجِ بدحجابی و اباحیگری در ایام سوگواری، غلو در معارف، مغالطه در مفاهیم ناب، رد مناسک اصیل، ترویج لعن علنی و استفاده از محافل هیأتی برای ایجاد اختلاف مذهبی بین شیعه و سنی، بر حذر بودن از ارتباط هیأت با نظام اسلامی و ولایت فقیه، و چندین و چند مورد دیگر.
اینها همگی برخی از شئونات انحراف در هیأتهای مذهبی و تشکیل هیأت انگلیسی است.
وظایف در قبال توطئههای هیأت انگلیسی
به راستی هیأتهای انقلابی در قبال این توطئه چه نقشی دارند؟ آیا بایست انفعال و سکوت پیشه کنند یا وظیفهشان، برخورد و مقابله مستقیم است؟ و یا راه سومی باید در پیش گرفت. به نظر میرسد بزرگترین هنرِ هیأتهای انقلابی، ترویجِ مفهومِ صحیحِ هیأتی بودن، نمایشِ هیأتهای شاخص با رویکرد انقلابی، و تبلیغ، تبیین و روشنگری در این وادی است.
وظیفه مادحین و وعاظ در این بخش بسیار اساسی است. سیاستِ اثباتی قطعاً بهتر از رفتارهای سلبی جواب میدهد؛ و این امر البته به علم، اندیشهورزی و داشتنِ برنامه مدون محتاج است. هیأت انقلابی چون یک تشکل حق است، میتواند به خودی خود، با هنر و اتقانِ توأمان، اصالت، تقوا و سلامتِ عملکرد، جریانهای نامطلوب را نفی نموده و جامعه را به سمت فرهنگ اصیل حسینی رهنمون سازد.
اینجاست که جایگاه محتوا به خوبی خودش را به رخ میکشد.
متفاوت بودن و مؤثر بودن، دو عنصرِ ظریفند که موجب جذابیتهای اصلی نیز میگردند. ایجاد سهم نقش اجتماعی و داشتنِ ضریبِ نفوذ در عموم جامعه یکی از رسالتهای یک هیأت انقلابی است.
به عبارت دیگر، هیأت باید در سطحی باشد که هم خودیها در معادلاتشان لحاظش کنند و هم دشمن در اقداماتش آنرا مانع خویش ببیند.
هیأتی که انزوا طلب کند و با لایه عمومی جامعه روی ترش نماید، هرچه هم از شهدا و ولایت بخواند و سینه بزند، باز هیأتِ تراز انقلاب نیست.
ذائقهسازیِ مثبت، بهترین تاکتیک برای برنامههای عمومی هیأتهای انقلابی است؛ و این راهی است که از سرزمین هنر و اندیشه میگذرد. شعر، سبک، خطابه، فضاسازی، تبلیغات، محتواهای رسانهای و مکتوب، مبادی ارتباطی مجازی و سائر عوامل را میتوان در این حیطه برشمرد. هنرمندانه دیدنِ این عوامل از الزامات ذائقه سازی است.
نقش هیأت انقلابی در برپایی تمدن نوین اسلامی
برپایی تمدن نوین اسلامی بالاترین لایه فرآیند گفتمانی مقام معظم رهبری در بحث تحقق اهداف نظام اسلامی است. این بحث از جانب حضرت ایشان در سفر مهرماه ۹۱ به استان خراسان شمالی ویژهتر از قبل بیان شد. ایشان با تبیین بخش سختافزاری و نرمافزاریِ تحقق این فرآیند به «سبک زندگی دینی» به عنوان یکی از مهمترین لایههای نرم افزاری این موضوع اشاره فرمودند.
در اینجا باید پرسید که نقش هیأتهای انقلابی در مسئله سبک زندگی دینی کجاست؟ مأموریتهای هیأتها چیست؟ و راهبرد آنها چه باید باشد؟ هیأتهای انقلابی بنا است کجای این بارِ بر زمین مانده را بردارند؟
شاید به اجمال بتوان اینگونه گفت که مأموریت اصلی و ذاتی هیأتهای انقلابی تربیت است. تربیت حماسی، راهبردِ اصلیِ این مسئله است که با سبکِ زندگیِ دینی ارتباط مستقیم دارد. برآیند این امر، تغییر روشها، دیدگاهها و امیال عمومی در یک یا چند حوزه خواهد بود.
پرداختن به مباحث اصلی مانند سلوک حسینی و یا مراقبههای عاشورایی، استفاده از سرفصلهای تربیتی در خانواده حسینی به عنوان یک مکتب تربیتی انسانساز با استفاده از مصادیق متنوع سنی و قشری در واقعه کربلا، و همچنین توجه به نقش و جایگاه زن و خانواده به عنوان بستر اصلی تحقق سبک زندگی دینی، و رهیافت به مبانی «خانواده عاشورایی»، و تعریف از خانواده حسینی و خانواده یزیدی، میتواند بخش عمدهای از سوالات را پاسخگو باشد. در هیأت انقلابی ترویج و اشاعه این مفاهیم، از طریق همه عوامل محتواساز، میتواند به عنوان مأموریت اصلی قلمداد شود.
گذشته از بحث مهم سبک زندگی دینی، به عنوانِ عاملِ مهمِ نرمافزاریِ برپاییِ تمدنِ نوینِ اسلامی، باید به نکته اساسی دیگری نیز توجه کرد؛ و آن نکته تغییر در ساختارها و نظامهای ظالمانه عالم به نفع مفاهیم متعالی توحیدی است.
تغییر، انقلاب و دگرگونی نیز در بطن حادثه کربلا نهفته است. آنچه که از حماسه و عاطفه، تعقل و عشق، کرامت بشری و مفاهیم بلند انسانی، آرمانگرایی و واقعنگری، و تعبد و وحدانیت در کربلا به مصداق اکمل دیده میشود؛ میتواند در صدر ملهمات انقلابیون جهان، به ویژه در جریان عظیم بیداری اسلامی، به عنوان یکی از بارقههای درخشان تمدن نوین اسلامی گنجانده شود.
هیأتهای انقلابی با تبیین و گسترش و تبلیغات مؤثر میتوانند در انعکاس این مفاهیم نقشی اساسی ایفا نمایند.
در پایان این بخش، بیان یک شهید چه زیباست: ما نه تنها میخواهیم قدس را فتح کنیم بلکه میخواهیم کاخ سفید را نیز به حسینیه تبدیل کنیم.
رابطه هیأت انقلابی با خاستگاه اصلی خود
درختِ پربارِ هیأت انقلابی در باغستانِ انقلاب اسلامی و به دستان باغبانِ اعظم خویش یعنی سیدالشهدا (علیه السلام) و حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و با تلاشهای مجاهدانه امام عزیز عظیمالشأن (ره) و رهبری عالیقدر (مدظلهالعالی) بر آسمان فرهنگ و دین و معرفت سر برافراشته است. گذر از گردنهها و سینه کشهای سخت و طاقتفرسا، همپای انقلاب، این حرکتِ عظیم و خالصانه را قدرتمندتر کرده است.
در هر جای این سرزمین محمدی که بنگریم، میبینیم که فانوسهای روشنی از رشحات خورشید حسینی متبلور است، و هر صبح و شام هودجهایی از نور فاطمی بر این دیار سایه میافکند. به راستی که در مقابله با جنگ نرم استکبار و دشمنان، این روضههای حسینی است که به مثابه یک قدرت نرم عمل مینماید. راه مقابله با جنگ نرم نیز تولید قدرت نرم است؛ و این قدرت را نه از ماهوارهها و رسانهها، که اهل ولایت با شیر از مادر گرفتند!
نقش اساسی هیأتهای انقلابی به عنوان حافظان اصلی انقلاب بسیار خطیر و تعیین کننده است. حراست از دستاوردها و مقابله با توطئهها و تربیتِ نیرویِ انسانیِ تراز انقلاب اسلامی و جریانسازیِ اجتماعی در جهت پیشبردِ اهدافِ انقلاب اسلامی، بخشی از رسالتهای مهم هیأتهای انقلابی است. امام عزیزمان چه لطیف همه داراییِ ما را در این انقلاب، مدیون محرم و صفر دانسته است. او حکیمانه، فرصتِ هیأتهایِ انقلابی و روضه سیدِ مظلومان را راه نجات، تعالی و رشدِ این انقلاب برشمرده است. انقلابی که در محرم به پیروزی رسید و بیشترین عملیاتهایش در طول هشت سال در ایام فاطمیه انجام شد و بهازای هر روز جنگ در این ۸ سال تقریباً ۷۲ شهید تقدیم کرد، ذاتاً با حماسه حسینی گره خورده است. علت مُبقیه همان علت مُحدثه است؛ و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!
پایان این بحث کلی نیز با این دو تک بیتی کوتاه زیباتر خواهد شد :
ما به جمهوری زهرایی خود مینازیم/ ورنه بی فاطمه این خطه ایران هیچ است